بدون عنوان
سلام خوشگل مامانی... امروز برای من یه روز شاد و شیرینه..چون که قراره بعد از حدود بیست روز،فردا صبح بابایی شما رو ببینم.. راستش،دیگه دلم براش شده اندازه یه توک سوزن...می بینی مامانیت چقدر گناه داره!..یا باید دوری تو فرشته کوچولو رو تحمل کنه،یا دوری باباییت رو.. فردا صبح بابا می یاد شهر محل تحصیل من،تا ظهر با هم هستیم و ساعت دو هم ای شالله پراوز واسه خونه عمه خانوم بابایی،که چند روزی مهمون شون هستیم،تهران.. مامانی اگر بشه،می خوام این چند روزی که تهران هستیم،لباس روز پاتختی موهم انتخاب کنم..آخه چند تا مرکز خرید لباس های مجلسی،اونجا سراغ دارم که کاراشون محشره..بعید می دونم که بتونم مدل های زیبایی رو که اونجا دارن،شیراز هم پیدا کنم...
نویسنده :
مامان مریم
10:27